جوک های خنده دار | جملات طنز و مطالب خنده دار

  

 

دو تا پسربچه ۴ و ۹ ساله تو فامیلمون داشتن دعوا میکردن
یعنی داداش بزرگه داشت کوچکه رو کتک میزد ؛ من رفتم پا در میونی کردم
و کوچیکه رو نجات دادم بعدش همون کوچولوه بهم فوش میده میگه
به تو چه داداشمه ؟؟؟ صلاحمو میدونه داره تربیتم میکنه  !

.

.

یعنی فقط تنها در صورتی بوی ادکلن ماندگاره که بوش بد باشه !
.

.

یادش بخیرچقد اسکل بودم!
نیم ساعت دست به سینه مینشستم تا مبصر اسمم روجزءخوبها بنویسه!
بعدم معلم میومدبدون توجه به اسم ها تخته روپاک میکرد!
وچقداسکل تر بودم که زنگ بعدی هم دست به سینه مینشستم !

.

.

دیشب بابابزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه ، هواپیما تاخیر داشت !
مامان بزرگم نگران بود ، عموم میاد دلداریش بده میگه :
این چیزا عادیه ، تاخیر داره ، نقص فنی پیدا میکنه ، سقوط میکنه ، نگران نباش !

 

بقیه ی جوک ها در ادامه مطلب



موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: جوک های خنده دار , جملات طنز ,

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 1 مرداد 1392 | 19:27 | نویسنده : احسان |
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.